آوار ترجمه کتاب نوجوان بر سر مولفان ایرانی ، سور و سات سفره پررونق ناشران از ترجمه های ریز و درشت خبرنگاران
به گزارش وبلاگ خبری گردشگری، این روز ها شاهد تغییر و تقلیل ذائقه نوجوانان در فرایند کتابخوانی هستیم و در این زمینه تدبیری اندیشه نمی شود. این معضل مصداق بارزی است برای جمله ای که بسیار از زبان نوجوان ها می شویم: هیچ کس در هیچ کجا ما را جدی نمی گیرد.
با ما همراه باشید و درباره وبلاگ هیچکس بیشتر بدانید.
گروه فرهنگ و هنر وبلاگ خبری گردشگری- نرگس مهراجی؛ بین تمام نوزادانی که در جهان متولد می شوند برخی هایشان با بقیه فرق دارند، انگار که مادربزرگ هایشان روی سیسمونی هایشان علاوه بر شیشه شیر و لباس و کفش و پوشک و عروسک چند جلدی هم کتاب قصه گذاشته باشند. این بچه ها از اول یک دستشان به جامِ شیشه شیر است و دستِ دیگرشان به زلفِ کتاب، بسیاری از ما نیز از بخت خوب و عجیب مان جزو همین دسته از بچه ها بودیم. به همین خاطر با شنگول منگول و حسنی و نوشته ها و سروده های جعفر ابراهیمی و مصطفی رحمان دوست و شکوه قاسم نیا و فریباکلهر راه افتادیم و زبان باز کردیم.
به ایستگاه نوجوانی که رسیدیم جهانیمان بزرگ تر از قبل شد. چه روز ها که در کتابفروشی ها پرسه زدیم و کتاب ها را بو کردیم، چه قدر ماه ها را شمردیم برای رسیدن به اردیبهشت و نمایشگاه کتاب، چقدر پول تو جیبی هایمان را جمع کردیم و از خیر خوراکی های خوشمزه گذشتیم تا کتاب محبوب مان را بخریم، هزار بار با هم کلاسی هایمان زدیم توی سرو کله هم دیگر تا کتابی که دوستمان خریده را زودتر امانت بگیریم و حتی زود تر از خودش بخوانیم.
این روزگار ما بود. روزگاری که میان جزیزه کاغذی که در گوشه اتاق برای خودمان ساخته بودیم گذشت و میان واژگان قد کشیدیم. اما نوجوانی فرزندان این دهه، میان چه کتاب هایی میگذرد؟ با چه کتاب ها و در چه فضایی به درک از ادبیات می رسند؟ پای صحبت های آن دسته نوجوان های کتاب خوان که می نشینی به ندرت عنوان چند کتاب و نویسنده داخلی را می توانند نام ببرند. اما اگر احوالات نویسندگان خارجی را از آن ها جویا شوی ساعت ها می توانند برایت بگویند و حتی عنوان آثارشان را بهتر از درس های مدرسه به خاطر دارند. خواندن آثار ترجمه ذاتا بد نیست، اما افزایش بی رویه هر چیزی می تواند آسیب رسان باشد همانگونه که این روز ها شاهد تغییر و تقلیل ذائقه نوجوانان در فرایند کتابخوانی هستیم و در این زمینه تدبیری اندیشه نمی گردد. این معضل مصداق بارزی است برای جمله ای که بسیار از زبان نوجوان ها می شویم: هیچ کس در هیچ کجا ما را جدی نمی گیرد.
بر همین اساس، با نگاهی ویژه به بررسی دلایل کاهش آثار تالیفی حوزه نوجوان پرداختیم و از نگاه یکی از نویسندگان و مترجمان، چرایی این ماجرا را شرح داده ایم.
مهدی با تقوا، نویسنده و مترجم آثار نوجوان معتقد است در همه جوامع، گروه سنی نوجوان، جمعیتی فعال و پویا در امر کتابخوانی و مطالعه به حساب می آیند چرا که بیشتر افراد 10 تا 18 سال جامعه مشغول به تحصیل هستند و در معرض کتاب قرار دارند. در این شرایط باید نیاز های این بخش فعال و پویای جامعه نسبت به کتاب برآورده گردد تا نوجوان ها بتوانند به مهارت هایی از قبیل خودشناسی برسند و با تجارب سرزمین های دیگر آشنا شوند. کشف جایگاه و جهان بینی از جمله موضوعاتی است که نوجوانان از طریق کتابخوانی به آن دست می یابند.
الگوبرداری نویسندگان تالیفی از کتاب های ترجمه بزرگترین معضلی است که این روز ها شاهد آن هستیم، یعنی همان معدود آثار تالیفی که در بازار عرضه می شوند فضاسازی و محتوایی شبیه به داستان های خارجی دارند.
بخشی از تامین این گزاره ها به عهده نویسندگان داخلی و بخشی از این فرایند به عهده نویسندگان دیگر سرزمین ها یا همان آثار ترجمه است؛ بنابراین ما به ترجمه نیاز داریم، نوجوان در هر جامعه ای که باشد نیاز دارد پاسخ برخی از سوال هایش را در آثار نویسندگان بومی و بخشی از آن را در بین نوشته های نویسندگان دیگر سرزمین ها پیدا کند.
پای دو غول در میان است
بر اساس دیدگاه این نویسنده نوجوان، چالش اصلی ادبیات نوجوان در ایران در دو مسئله بروز پیدا می کند؛ نخست آنکه متاسفانه نوجوانان به جای کتاب های ادبی صرفا کتاب های کنکور می خوانند و کنکور، یک گسست عمیق بین دوره کودکی و بزرگ سالی مان ایجاد نموده است. فرزندان ما کتاب های حوزه بچه ها را در کودکی می خوانند، در دوره نوجوانی رها می شوند و بعد در دوره بزرگ سالی، چون ادبیات این حوزه را نمی فهمند از آن لذت نمی برند و کتاب خوانی را رها می کنند.
او ادامه می دهد: یکی دیگر از مصائب ادبیات نوجوان عدم توازن میان آثار ترجمه و تالیفی است. بر اساس برداشت شخصی و مشاهده میدانی ویترین و قفسه های کتاب فروشی های آثار نوجوان که التبه با آمار و ارقام های منتشر شده چندان تفاوتی ندارد، نسبت ضریب آثارترجمه به آثار تالیفی نوجوان در ایران 80 به 20 است.
نوجوانان، قربانی میدان خود آزمایی نویسندگان
عدم توازن در آثار ترجمه و تالیفی در حوزه نوجوان مسئله ایست که باید به دنبال چرایی و دلایل آن بود و از نگاه فعالان این حوزه به آن پرداخت؛ با تقوا در این باره به خبرنگار وبلاگ خبری گردشگری می گوید: عدم توازن در اثر زنجیره ای از عوامل رخ داده که همگی با یکدیگر در ارتباط هستند؛ چرایی افزایش بی رویه آثار ترجمه نوجوان در ایران به دلایل کمبود آثار تالیفی نیز مرتبط است. بنابر این با این نگاه به تحلیل علت این معضل می پردازیم.
آغاز زنجیره دلایل به یک باور نادرست مبنی بر ساده پنداشتن نوشتن برای نوجوانان بر میگردد. بسیاری از نویسندگان و فعالان گمان می کنند ادبیات نوجوان عرصه ای برای خود آزمایی نویسندگان است، نگاهشان به این شاخص ادبیات نگاهی جدی و تخصصی نیست و طبعاً نویسندگان حرفه ای در این عرصه تربیت نمی شوند و کمبود نویسندگان دغدغه مند یعنی فقدان آثار خوب تالیفی.
مصادیق ساده پنداشتن ادبیات نوجوان در تبیین جوایز جشنواره های ادبی و ارزش گذاری این دسته از آثار به صورت واضح و مبرهن دیده می گردد، باتقوا نیز در صحبت هایش به این مسئله اشاره می کند و می گوید: جوایز نویسندگان آثار نوجوان در مقایسه با نویسندگان آثار بزرگسال از نظر کمی کمتر است، یعنی حتی این باور غلط نسبت به ادبیات نوجوان در ذهن دبیران برگزاری رویداد های ادبی کشور نیز رسوخ نموده. درواقع کسانی که دست اندرکار و متولی امور فرهنگی هستند هنوز به این امر واقف نیستند که تبعیضی بین اثار و مهارت نویسنگان در این زمینه نباید وجود داشته باشد. اگر انسان ها در نوجوانی آثار خوب نخوانند و با ساختار داستان و مهارت مطالعه آشنا نشوند، نمی توانیم از آن ها انتظار داشته باشیم که در بزرگسالی آثار نویسندگان را مطالعه کنند.
در کشور های آمریکایی و اروپایی، بسیاری از نویسندگان حرفه ای و شناخته شده در زمینه آثار بزرگسال، گاهی حتی شهامت و جرأت ورود به حوزه نوجوان را ندارند به این معنی که نوشتن برای نوجوانان کارِ سخت و حرفه ای تلقی می گردد و نیازمند تجسم یک جهانی فانتزی است، با این اوصاف نوسندگان به دلیل فاصله گیری سنی از دوره نوجوانی، بایستی به حالات و مقتضیات دوران نوجوانی برگردند تا بتوانند وارد جهانی نوجوان ها شوند و در این باره نویسندگان نیازمند آموزش های لازم هستند. اما مسئله اینجاست که ما نتوانستیم نویسندگانی نظیر هوشنگ مرادی کرمانی را برای نوجوان های دهه 80 و 90 تربیت کنیم، چون اساسا نگاهمان به ادبیات نوجوان، عمیق و تخصصی نیست.
حذف نویسندگان تالیفی در یک نبرد نابرابر
با تقوا در ادامه موضوع زنجیره دلایل، عدم تسلط نویسندگان به جهانی مخاطبان نوجوان را یکی از دلایل کمبود آثار تالیفی دانست و افزود: در صورت فقدان نگاه تخصصی به ادبیات نوجوان، به اقبال و پیروزیت نمی رسیم در نتیجه نویسندگان تالیفی از سوی ناشران کشور کنار گذاشته می شوند، به دنبال این اتفاق آثار تالیفی کاهش می یابد و روز به روز به آمار کتاب ترجمه افزوده می گردد. با افزایش کتاب های ترجمه، کمبود کتاب های تالیفی جبران نمی گردد بلکه چالش تازه ای به مسائل دنباله دار ادبیات نوجوان اضافه می گردد، از این جهت که افزایش کمی آثار ترجمه با افزایش کیفی همراه نبوده و تنها آماری است که بر تعداد آن افزوده می گردد.
درباره چرایی افزایش کمی آثار ترجمه، دلایل متعددی وجود دارد. کم هزینه و کم حاشیه بودن، رهایی از موضوع رعایت حق تکثیر و قدرت عملی بیشتر ناشران در امر ترجمه از جمله دلایلی است که این نویسنده در صحبت هایش به آن ها اشاره می کند و می گوید: ناشران معتقدند هر چه قیمت کتاب ها کمتر باشد، با فروش و استقبال بیشتری روبرو خواهند شد و بالطبع تولید کننده سود بیشتری نصیبش خواهد شد؛ تولید آثار ترجمه، تن ها هزینه ای که برای ناشران دارد دستمزد ترجمه است که عموما برای صرفه جویی بیشتر در هزینه، ترجمه اثر را به عهده ناشران کم تجربه و تازه کار می گذارند تا بتوانند به اعتبار اقتصادی بیشتری برسند.
بر این اساس قیمت تمام شده کتاب های ترجمه برای مخاطبان کمتر است؛ به عبارتی همان بحث انگیزه های غیر فرهنگی ناشران در حوزه ترجمه نیز مطرح است؛ نوجوانان هم که عموما به علت این که از لحاظ اقتصادی به خانواده وابسته اند و مستقل نیستند با این باور که کتاب های ترجمه علاوه بر اینکه رنگ و لعاب بهتری دارند از قیمت کم تری برخوردارند، به خرید کتاب های ترجمه بسنده می کنند و همان تعداد اندک اثار تالیفی زیر سایه اثار ترجمه گم می شوند.
لشکر کشی آثار ترجمه ضعیف علیه سلیقه نوجوانان
افزایش بی رویه و انتشار غیر تخصصی آثار ترجمه، تا کنون آسیب های فراوانی را به بدنه ادبیات و نشر حوزه نوجوان وارد نموده است. از نظر مهدی باتقوا، الگوبرداری نویسندگان تالیفی از کتاب های ترجمه بزرگترین معضلی است که این روز ها شاهد آن هستیم، یعنی همان معدود آثار تالیفی که در بازار عرضه می شوند فضاسازی و محتوایی شبیه به داستان های خارجی دارند. از باب نمونه، کلماتی مانند قلعه، کاراگاه، حال و هوای رازآلود و سرزمین اشباح که در داستان های نوجوان بسیار دیده می گردد مصادیق گرته برداری از آثار ترجمه است.
در صورتی که اگر یک بازگشت تاریخی داشته باشیم خواهیم دریافت که رنسانس ادبیات غرب زمانی به وقوع پیوست که کتاب هزار و یک شب به زبان انگلیسی ترجمه شد و نویسندگان آن دوره با جهانیی از مفاهیم و گزاره های ادبیات ایران روبرو شدند؛ حال ما در سرزمینی نفس می کشیم که خاستگاه داستان های هزار و یک شب است، اما فرزندان ما کاملا با این داستان ها بیگانه هستند، چون نویسندگان تالیفی از ظرفیت های فرهنگی کشور غافل اند و نگاهشان تنها به آثاری است که در دیگر ملت ها نوشته می شوند.
این نویسنده ادامه می دهد: از طرف دیگر بسیاری از کتاب های ترجمه ای که از معیار های ترجمه به دورند و به نحوی ضعیف ارزیابی می شوند، موجب تقلیل ذائقه کتابخوانی نوجوانان شده و به همین خاطر درک آن ها از ادبیات به اندازه سن شان نیست. یکی از کتاب های لوئیس ساکر که در سال 1392 ترجمه کردم و از لحاظ ساختار و محتوا هم در سطح کیفی مطلوبی ارزیابی شده، در همان چاپ های نخستین 6 میلیون خواننده داشته است؛ این کتاب برای گروه سنی 7 تا 9 سال نوشته شده بود.
اما در ایران افراد 15 تا 18 سال از آن استقبال کردند. این یک فاجعه را در ادبیات نوجوان برای ما آشکار می کند مبنی بر اینکه در میان انبوهی از آثار ترجمه ضعیف نوجوان، عرضه یک اثر ترجمه پیروز و بامحتوا در حوزه کودک برای نوجوانان جذاب و با محتوا ظاهر می گردد و از خواندن آن لذت می برند در حالیکه نوجوان باید با نگرشی عمیق تر به دنبال آثاری قوی تر باشد.
پس از بررسی چرایی و آسیب های افزایش بی رویه آثار ترجمه نوجوان، گزاره هایی در ذهن ما درباره مدیریت و کیفیت آثار ترجمه شکل می گیرد، این که آیا اساسا قانون خاص و مدونی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه تعریف شده است یاخیر؟ آیا ممیزی های ارشاد برای کنترل کیفیت آثار کافی است؟
باتقوا با توجه به تجربیات شخصی اش در این زمینه می گوید: نظارت های ارشاد ساختار مشخصی ندارد و به همین دلیل قابل تغییر است؛ این مسئله تا میزان زیادی به ناشر و مترجم بستگی دارد به این معنی که اگر مترجم با نشر های قوی و شناخته شده همکاری داشته باشد، آثارش سریع تر ترجمه می گردد، اما اگر ناشر ضعیف باشد محدودیت ها هم افزایش پیدا می کند و با سخت گیری بیشتری اعمال می گردد.
بنابر این در برخی از کتاب های ترجمه از سوی نشر های شناخته شده منتشر می شوند زیست انسان ها با حیوان های خانگی منعکس می گردد، اما دربرخی از داستان ها با توجه به محدودیت ها این مفاهیم حذف می شوند؛ براین اساس می توان گفت به طور مشخص قواعد و ممیزی های تعریف شده ای در این زمینه وجود ندارد و همه چیز در امر نظارت به صورت سلیقه ای اعمال می گردد. آن دسته از معدود ممیزی های تعریف شده هم تنها به کلمات و تصاویر حساسیت برانگیز برمی گردد و محتوای کلی کتاب مورد ارزیابی قرار نمی گیرد.
منبع: خبرگزاری دانشجو