استراتژی آمریکا برای ایفای نقش عمده در بازار جهانی انرژی
به گزارش وبلاگ خبری گردشگری، خبرنگاران- گروه بین الملل: سایت تحلیلی اوراسیا ریویو در تحلیلی به قلم پیمان یزدانی و جواد حیران نیا (خبرنگاران خبرنگاران) به آنالیز دلایل تنش آفرینی های جدید واشنگتن با رویکرد اقتصاد سیاسی پرداخته که در ادامه ترجمه آن آمده است.
عمده ذخائر نفت شیل در ایالات متحده آمریکا واقع شده است. برآوردها از محدوده سپرده دنیای از 2.8 تا 3.3 تریلیون بشکه نفت قابل بازیابی است.
توان تکنولوژیک آمریکا در استخراج مقرون به صرفه نفت شیل باعث شده تا این گمانه مطرح گردد که آمریکا بی احتیاج از نفت منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است.
حتی استراتژی چرخش به شرق دولت اوباما از همین موضوع نشأت می گرفت که آمریکا به نفت خاورمیانه بی احتیاج است؛ موضوعی که متعاقب حملات اخیر به تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان از سوی دونالد ترامپ نیز مورد تأکید نهاده شد.
هر چند در اختیار داشتن کنترل جریان نفت و تحت فشار قرار دادن رقبایی چون چین، باعث نمی گردد واشنگتن نسبت به اهمیت راهبردی منطقه خلیج فارس بی توجهی داشته باشد اما آنچه از رهگذر فراوری نفت شیل حاصل شده بی احتیاجی آمریکا به نفت این منطقه است.
نتایج تحقیقات موسسه ریستاد انرژی نروژ نشان می دهد که فراوری نفت شیل در آمریکا موجب شده است که این کشور صاحب بالاترین حجم ذخایر نفتی دنیا در حال حاضر باشد . ذخیره نفت ایالات متحده آمریکا 264 میلیارد بشکه (کشف شده یا نشده)، روسیه 256 میلیارد و عربستان سعودی بالغ بر 212 میلیارد بشکه نفت است.
لازم به ذکر است 50 درصد ذخایر نفتی آمریکا نفت غیر متعارف شیل است. بر اساس برآورد ریستاد انرژی ذخایر نفت دنیا حدود 2 تریلیارد و 92 میلیارد بشکه است که معادل 70 برابر میزان فراوری کنونی (30 میلیارد بشکه در سال) است. همچنین بنا بر این گزارش فراوری نفت شیل آمریکا قرار است تا سال 2030 به 14.5 میلیون بشکه در روز برسد.
با اینحال فراوری یک بشکه نفت شیل در صورتی موفقیت آمیز است که هزینه آن در هر منطقه فراوریی پایین تر از قیمت نفت خام یا جایگزین های آن باشد. وزارت انرژی آمریکا در سال 2012 تخمین می زد که فرآوری این گونه نفت در صورتی موفقیت آمیز است که بهای نفت بالای 54دلار به ازای هر بشکه باشد اما سازمان دنیای انرژی براساس پروژه های پایلوت اجرا شده تخمین زده بود هزینه های عملیاتی آن مشابه هزینه های نفت شنی کانادا باشد. یعنی فراوری آن در صورتی از لحاظ اقتصادی به صرفه است که قیمت هر بشکه نفت خام بالای 60دلار باشد.
توسعه فراوری نفت شیل که آمریکا را تبدیل به یک صادر نماینده نفت نموده است موجب شده است تا واشنگتن بهره برداری سیاسی از آن در جهت اهداف ژئوپلیتیکی خود علیه دیگر کشورهای فراوری نماینده عمده نفت را در دستور کار خود قرار دهد. سیاست های تنش آفرین سال های اخیر آمریکا در منطقه نفت خیزخلیج فارس و ونزوئلا و تحریم های روسیه را می توان در این چهار چوب تجزیه تحلیل کرد.
آمریکا که از سال 2018 تبدیل به یکی از بزرگترین فراوری نمایندگان نفت در دنیا شده است کوشش می نماید تا بازارهای دنیای نفت را تصاحب کند. برای دستیابی به این منظور در سال های گذشته از دو راه چاره تحریم علیه دیگر کشورهای فراوری نماینده عمده دنیای نفت و ایجاد تنش در نقاط مختلف دنیا بهره برده است.
گزارش سوم سپتامبر 2019 رویترز حکایت از آن دارد که در پی تحریم های آمریکا علیه ونزوئلا صادرات نفت این کشور به کمترین میزان خود در سال های اخیر رسیده و به 770 هزار بشکه در روز کاهش یافته است. این در حالی است که پیش از تحریم های آمریکا و در سال 2016 میزان فراوری نفت ونزوئلا 2 میلیون و 373 هزار بشکه در روز بوده است.
همچنین در پی تحریم های ایران از سوی آمریکا صادرات نفت ایران در سال های گذشته بطور متوسط 1.5 تا 2 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است.
واشنگتن همچنین در کوشش است با اعمال تحریم های مختلف علیه روسیه و تهدید مشتریان انرژی روسیه در اروپا با ابزار تحریم بخشی از سهم مسکو از بازارهای انرژی دنیا را تصاحب کند.
چراغ سبز آمریکا به ریاض برای شروع جنگ علیه یمن و فرو رفتن عربستان در باتلاق یمن را نیز می توان در این راستا تحلیل کرد. در روزهای گذشته یمنی ها در پاسخ به حملات عربستان به مردم یمن تاسیسات نفتی آرامکو را هدف حملات پهبادی خود قرار دادند. این حملات موجب شد تا صادرات نفت عربستان با اختلال روبرو گردد و متعاقب آن آمریکا اعلام داشت که آماده جبران کسری عرضه نفت عربستان است امری که در صورت تداوم در دراز مدت منجر به از دست رفتن بخشی از سهام ریاض از بازار نفت دنیا خواهد شد.
بطور کلی می توان 5 هدف اصلی برای سیاست اعمال تحریم آمریکا علیه کشورهای فراوری نماینده نفت و همچنین سیاست تنش آفرینی در منطقه خلیج فارس، آمریکای لاتین و شرق اروپا تصور کرد. هدف اول رقابتی کردن نفت شیل در بازار دنیای است.
همانطور که در بالا ذکر شد فراوری نفت شیل زمانی مقرون به صرفه خواهد بود که قیمت نفت خام در هر بشکه بالای 60 دلار باشد لذا تنش در خلیج فارس و اخلال در صادرات نفت کشوری مثل عربستان می تواند موجب افزایش قیمت نفت در بازارهای دنیای گردد و این مسئله صادرات نفت شیل آمریکا را رقابتی می نماید.
دومین هدف تصاحب سهم دیگر فراوری نمایندگان عمده نفت در دنیا است. تحریم ها علیه ایران، ونزوئلا، روسیه و اعلام آمادگی برای جبران کسری نفت عربستان بعد از اخلال در صادرات نفت این کشور در پی حملات انتقام جویانه یمنی ها به تاسیسات نفتی آرامکو را می توان در راستای تحقق این هدف ارزیابی کرد.
مهار رقبای اقتصادی در دنیا را می توان به عنوان هدف سوم در نظر داشت. تنش و درگیری در منطقه خلیج فارس که آمریکایی ها در پی تشدید آن در خلیج فارس و منطقه هستند امنیت انرژی دنیای را به خطر می اندازد امری که موجب مهار چین، اتحادیه اروپا و ژاپن و دیگر قدرت های اقتصادی در حال ظهور خواهد شد زیرا اقتصاد این کشورها شدیدا به منابع انرژی خلیج فارس وابسته است.
چهارمین هدف ایجاد بازار برای فروش تسلیحات است. دامن زدن به اختلافات و تنش های کشورهای منطقه خلیج فارس و خاور میانه از سوی آمریکا و همچنین توانسته است بازار خوبی برای فروش تسلیحات این آمریکایی در منطقه ایجاد نمایند. در سال 2018 بیشترین واردات تسلیحاتی عربستان به عنوان بزرگترین وارد نماینده تسلیحات دنیا از آمریکا بوده است.
هدف پنجم فشار به کشورهای شیخ نشین خلیج فارس است. عدم استقبال کشورهای حاشیه خلیج فارس از طرح آمریکا برای ایجاد ائتلاف دریایی در خلیج فارس موجب شده است تا آمریکا با تنش آفرینی در منطقه و تهدید صادرات نفتی این کشورها، آنها را وادار به پذیرش این طرح آمریکا بکند.
ترامپ بارها در قالب طرح فروش امنیت به این کشورها، آنها را مورد استهزاء قرار داده و حتی به عربستان اعلام نموده اگر آمریکا نباشد ریاض بیش از دو هفته دوام نخواهد آورد. در مورد حملات به تأسیسات آرامکو هم ترامپ گفت عربستان خود عامل حملات را معرفی کند. این بدان معناست که چتر امنیتی آمریکا برای اعراب خلیج فارس در صورتی پهن خواهد شد که هزینه سیاسی و نظامی و اقتصادی آنرا تمام و کمال این کشورها پرداخت نمایند.
منبع: خبرگزاری مهر