کرونا و سطح سواد سلامت ما
به گزارش وبلاگ خبری گردشگری، در ایران بر اساس مطالعه ای در پنج استان کشور، تنها 28.1 درصد شرکت کنندگان سواد سلامت کافی، 15.3 درصد سواد سلامت مرزی و 56.6 درصد، سواد سلامت ناکافی داشتند.
جبار رحمانی| بر اساس مطالعه ای در پنج استان کشور، تنها 28.1 درصد شرکت نمایندگان سواد سلامت کافی، 15.3 درصد سواد سلامت مرزی و 56.6 درصد، سواد سلامت ناکافی داشتند. تحصیلات پایین، سن بالا و شرایط اقتصادی ضعیف با سواد سلامت ناکافی مرتبط بوده اند.
با شیوع ویروس کرونا ما شاهد الگو های رفتاری ای بودیم که برخلاف الگو های بهداشتی توصیه شده توسط مراکز ستاد مبارزه با کرونا بودند. این تخلف های رفتاری، هم از الگو های مراقبت بهداشتی در سطح فردی بود و هم در سطح جمعی. برای همین بسیاری از آدم ها طبق موازین بهداشتی، نه مراقب خودشان هستند و نه مراقب پیامد های رفتاریشان در جمع. نتیجه این شرایط در شیوع بیشتر این ویروس در مردم است.
اما چرا این نوع تخطی از الگو های مراقب فردی و جمعی رخ می دهد. نمی توان پاسخ را به امر فردی، بی توجهی و بی مبالاتی فردی تقلیل داد. مسئله باید ریشه های تاریخی و فرهنگی خودش را داشته باشد. مسئله را می توان این گونه هم طرح کرد که چرا آدم ها به توصیه های بهداشتی (نحوه حفظ بهداشت، قرنطینه خانگی و ...) عمل نمی نمایند و آن ها را جدی نمی گیرند.
پرسش فوق را می توان با ارجاع به مفهوم سواد سلامت در میان ایرانیان شرح داد. سواد سلامت، مفهومی گسترده است که ابعاد اجتماعی متنوع و مرتبط با سلامت، چه در سطوح کلان سیاست گذاری های پزشکی، آموزشی و اجتماعی و چه در سطوح سلامت فردی را مورد مطالعه و آنالیز قرار می دهد.
بر همین اساس، تعاریف بسیار متفاوتی از سواد سلامت ارائه شده اند. جامع ترین تعریفی که از سواد سلامت ارائه می گردد، تعریف سازمان بهداشت جهانی است که سواد سلامت را مجموعه ای از مهارت های شناختی و اجتماعی می داند که افراد بتوانند با یاری آن به اطلاعات درست سلامت دسترسی پیدا نموده و با فهم و کاربرد درست آن اطلاعات، بتوانند سلامت خود و جامعه را ممکن و آن را حفظ نمایند (سازمان بهداشت جهانی، 1998).
حال بیایید این تعریف را در هم بافت جامعه کرونایی ایران در بین افراد مختلف ببینیم. بر اساس تعریف سواد، می توان آن را به چهار پرسش شاخص صورت بندی کرد:
· من از کجا می توانم اطلاعات موثق پزشکی و بهداشتی را کسب کنم؟
· چگونه و بر چه اساسی می توانم میان اطلاعات درست و علمی و اطلاعات نادرست و شایعات تفاوت قائل شوم؟
· چگونه می توانم بر پایه موقعیت کنونی خود و بر پایه اطلاعات درست، بهترین تصمیم را اتخاذ کنم؟
· بهترین تصمیم من، چه تأثیری بر کنش جمعی در مبارزه با این بیماری دارد؟
با مشاهده رفتار های ایرانیان در بحران کرونا، هرچند عده ای در فضای قرنطینه خانگی و در عرصه عمومی تا حدی رعایت کردند، اما مسئله آن است که اگر این فرض را بپذیریم که ویروس کرونا احتمالاً مدت بیشتری را مهمان زندگی ما خواهد بود و باید یاد بگیریم با کرونا زندگی کنیم، آن وقت نحوه و کیفیت پاسخ های ما به سؤالات فوق اهمیت بسیار زیادی پیدا می نماید.
به عبارت دیگر اگر سواد سلامت جامعه بالا نباشد و ما برنامه ای برای ارتقای آن نداشته باشیم، در این صورت مشکل همچنان تداوم پیدا خواهد نمود؛ لذا گزارش های موجود از سواد سلامت در جامعه ما می تواند کلید فهم این رفتار های خلاف قواعد بهداشتی و مراقبتی توصیه شده، در گروه های از مردم باشد. برای پاسخ به این پرسش، از سواد سلامت باید یاری گرفت.
پرسش فوق از لحاظ سیاست گذاری اهمیت خاصی دارد. آنالیز های اولیه نشان می دهد که بی مبالاتی های مردم و عدم رعایت توصیه های فردی و جمعی بهداشتی در آن ها یک امر اتفاقی نیست و ریشه در سواد سلامت پایین در میان مردم ما دارد.
این مسئله شواهد بسیاری در مطالعات سواد سلامت در ایران دارد. در ایران سنت مطالعات سواد سلامت سابقه چندانی ندارد، شاید علی رغم اهمیت این مسئله و همچنین موضوع درمان در نظام بهداشت به جای پیشگیری، هنوز مطالعات کافی در مورد سواد سلامت وجود ندارد.
معدود مطالعاتی که هست نیز شرایط خوبی را در این زمینه به نمایش نمی گذارند. باآنکه مطالعات داخلی و خارجی نشان داده که فقدان یا کمبود سواد سلامت، منجر به هزینه های بیشتر درمان و حتی ضرر های جانی و اقتصادی بیشتر بیماران می گردد، همچنان ما با جامعه ای روبرو هستیم که سواد سلامت کافی و مناسبی ندارد.
یکی از مهم ترین مطالعات در این زمینه در مورد پژوهش های سواد سلامت در ایران کاری است که داوود رباط سرپوشی و همکاران با عنوان ارزیابی مطالعات سواد سلامت در ایران: یک مرور نظام مند انجام داده اند [1].
نتایج کار آن ها که از آنالیز 34 مقاله کلیدی در زبان فارسی در مورد سواد سلامت در میان گروه های مختلف ایرانی اجرا شده است، به خوبی می تواند دریچه ای برای فهم سوءرفتار های گروه هایی از مردم در این ایام بحران کرونایی باشد.
آنچه که آن ها به عنوان حاصل جمع بندی پژوهش های موجود در ایران در حوزه سواد سلامت آورده اند، بیانگر آن است که در مطالعات مختلف سطح سواد سلامت پایین، با میزان بیشتر مراقبت های پیشگیرانه کمتر در افراد و هزینه های سلامت بالاتر در ارتباط بوده است.
در ایران بر اساس مطالعه ای در پنج استان کشور، تنها 28.1 درصد شرکت نمایندگان سواد سلامت کافی، 15.3 درصد سواد سلامت مرزی و 56.6 درصد، سواد سلامت ناکافی داشتند. تحصیلات پایین، سن بالا و شرایط اقتصادی ضعیف با سواد سلامت ناکافی مرتبط بوده اند. نکته اصلی آن است که در جامعه ایرانی، اکثریت مردم (56.6) سواد سلامت کافی ندارند.
اگر این مسئله را با وضع امروز که ما جمعیت چندمیلیونی ای داریم که با وجود همه هشدار های نهاد های بالادستی مدیریت بحران کرونا، بازهم جابجا شده اند و به سفر رفته اند (حتی اگر به خانه دوم خودشان در شهر های دیگر رفته باشند) می توانیم به خوبی نسبت این خطا ها با سواد سلامت پایین را بفهمیم.
همان طور که در بالا گفته گردد، سواد سلامت صرفاً به معنای دانستن نیست، بلکه بخش مهمی از این مفهوم سواد سلامت، به معنای قابلیت پردازش اطلاعات، تصمیم گیری مناسب برحسب شرایط و فهم پیامد های تصمیم ها و رفتار های خودمان در سلامت دیگران و جامعه است.
ازاین رو فردی که دست به چنان رفتار های پرخطر میزند یا سواد سلامت کافی ندارند یا تعهد اخلاقی کافی نسبت به سواد سلامت خودش ندارد؛ که بیشتر به نظر می رسد دلیل زمینه ای سواد سلامت ناکافی زمینه بروز چنین رفتار های پرخطر در شرایط بحران کرونا باشد.
نتایج کلی و جمع بندی مطالعه فوق نیز مؤید همین مسئله است که حتی در مواردی که با بیماران روبرو هستیم، سواد سلامت کافی را نمی بینیم. نتایج این مطالعات نشان داد که به طورکلی سطح سواد سلامت در ایران چه در موارد مراجعه نماینده به مراکز بهداشتی و درمانی چه کسانی که به بیمارستان ها، مراکز تحقیقات و... مراجعه نموده بودند، در حد مناسب و مطلوب نیست.
به رغم شواهد بسیار درزمینۀ اهمیت و نتایج سواد سلامت، بسیاری از کارکنان بهداشتی و درمانی یا از اهمیت موضوع آگاهی نداشته یا مهارت و وقت کافی در برخورد با بیماران با رویکرد سواد سلامت را ندارند.
هرچند ساده کردن اطلاعات سلامتی ضروری است، اما برای بهبود در درک افراد و رفتار متعاقب آن کافی نیست و دیگر شرایط ارتباطی نیز ضروری است؛ بخش هایی مانند ارتباطات و آموزش سلامت و بخش آموزش سلامت دانشگاه ها می توانند بهترین راه حل های آموزشی به بیماران دارای سواد سلامتی اندک را شناسایی و استاندارد های کیفی برای مواد نوشتاری را منتشر نمایند.
نکته اصلی در این نتایج نهایی آن است که صرفاً مردم مقصر این مسئله نیستند. گویی نهاد بهداشت در ایران (در قالب مراکز درمانی و بیمارستان ها و رسانه های متولی و مربوط)، نیز تا به امروز کم کاری گسترده ای برای ارتقای سواد سلامت جامعه انجام داده اند.
در راستای سواد سلامت پایین در میان ایرانیان، مطالعه دیگری هم هست که بیشتر شرح دهنده است. کار طاووسی و همکارانش با عنوان سنجش سواد سلامت بزرگ سالان ایرانی ساکن شهرها [2]نیز در راستای کار قبلی نشان از سواد سلامت کم و محدود ایرانی دارد؛ و این خود نشان دهنده زمینه های شرایط امروزی ما در روبروه با کرونا و بی مبالاتی عده زیادی از مردم است.
طبق این مقاله عوامل اصلی آموزش سواد سلامت، رسانه ها و خود پزشکان و فضای مجازی هستند. یافته های این مطالعه همچنین نشان داد، مخاطبان برای کسب اطلاعات سلامت به ترتیب از رادیو و تلویزیون 42 درصد، پزشکان و کارکنان بهداشتی و درمانی 6.40 درصد و اینترنت 9.32 درصد بیشترین بهره گیری را داشته اند.
یافته های مطالعه حاضر نشان داد که حدود نیمی از افراد موردمطالعه دارای سواد سلامت محدود بوده و این امر غالباً در گروه های آسیب پذیر مشاهده شد. نکته اصلی دقیقاً در اینجاست که سواد سلامت اندک، بیشتر در میان گروه های آسیب پذیر است و همین نیز پیامد های جانی و اقتصادی بیشتری را بر آن ها و جامعه تحمیل می نماید.
حرکت به سوی عدالت در سلامت ایجاب می نماید، ضمن شناسایی دقیق این گروه ها، اقدام لازم برای برطرف این محدودیت و محرومیت به عمل آید.
آنچه که دیروز کاشته ایم، امروز درو می کنیم. بی توجهی به سیاست های پیشگیرانه در سواد سلامت و همچنین عدم سرمایه گذاری در حوزه های سواد سلامت و سلامت اجتماعی، زمینه هایی هستند که مدیریت بحران را امروز سخت تر نموده و گاه سبب وخیم تر شدن بحران نیز می شوند.
سواد سلامت اندک مردم با کوتاهی نهاد های بهداشتی برای ارتقای سواد سلامت مردم، دست به دست هم داده اند که در این شرایط بحرانی هم مدیریت بحران را سخت تر نمایند و هم اینکه هزینه های جانی و اقتصادی فراوانی بر مردم، کادر درمانی کشور وارد نمایند.
اگر بحران را فرصتی برای تأمل در سیاست های قبلی و اصلاح آن ها در آینده بدانیم، قطعاً کرونا برکتی بزرگ در نقص و ناکارآمدی بسیاری از سیاست گذاری های حوزه سلامت و بهداشت عمومی و فرهنگ سازی مربوط بدان را نشان می دهد.
ازاین رو صرفاً مردم مقصر این وضع آشفته و بی مبالاتی میلیونی آن هایی که بی دلیل قرنطینه را نقض می نمایند، نیستند، آن ها که باید طی سال های قبل فرهنگ مردم در حوزه سواد سلامت را ارتقا می دادند نیز امروز مسئول هستند و باید برای حال و آینده این جامعه بهتر و مسئولانه تر فکر نمایند. همه ما در وضع فعلی به نوبه خود، مسئولیم، هم در ایجاد آن و هم در اصلاح آن.
[1]رباط سرپوشی، داوود، سیده بلین توکلی ثانی، نوشین پیمان، هادی علیزاده سیوکی (1396) ارزیابی مطالعات سواد سلامت در ایران: یک مرور نظام مند در مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، بهمن و اسفند 0934، دوره 85، شماره 1
[2]طاووسی، محمود و همکاران (1394) سنجش سواد سلامت در بزرگ سالان ساکن شهرها: یک مطالعه ملی در نشریه پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی، دوره 15، شماره یک، بهمن و اسفند 1394
منبع: فرادید